به نام خالق آفاق و ذائقه ی حیاتی که سرآغاز زندگانیست.

کریم النفس فطرت است و رقیق القلبِ طینت. 

بارالها! در چنته ی دلهامان،انقلابی طوفانی به پاست.

و من این را خوب می دانم که تنها پژواک حضور تو،

برای طمانینه ی این ساحل پر هیاهو، کافی ست!

جاده های معرفت، همگی به تو ختم می شوند.

آسیمه سر از بلوای عرش و ارض، روانه ی کوی تو می شوم.

و چه زیباست تسبیحی که از زینتِ دلربایی تو

به رشته ی تحریر درآمده باشد.

با تو هرآن می توان به غزوه ی سرگردانی رفت.

می شود قدم در دشت ها نهاد و تبسم طبیعت را به تماشا نشست.

تو را حمد می گویم. چنان پروانه که بهار را. چنان مرداب که دریا را.

چنان کویر که باران را. و چنان کودک که مادر را.
مهربانا! تمام من، آفرینش توست.

بدان گنجینه ی زبان،مادام العمر فراّش تو خواهد ماند.

دستان بنده ای را که هر شب پرسه نشین قلمروِ توست،

نفسی رها مکن.

 

 

" پژواک "

اثری از هانیه مهدوی کیا

در دستِ تألیف.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مـداد رنگــی رمان فورمی | دانلود رمان پرسش مهر1398 دیجی کالا تخفیف نی نی بلاگ بزرگترین سایت دعانویسی اسلامی توسط استاد بزرگ ابو داوود الحنین اُسداد (استاد) چُس داد !!! 7030