اجرای دوشنبه ی دومم رو خیلی دوست داشتم.
یعنی این اولین باری بود که بعد از اجرا سردرد نداشتم.چرا! چون از کارم راضی بودم.
البته ابتدای برنامه یکی از برگه هام نادانسته از دستم سر خورد و افتاد که به قول آقای رنجبر خیلی هم خوب افتاد!
خلاصه روز خوبی بود. هربار که وارد صحنه ی برنامه مون میشم، یه حس عجیبی که اسمش رو میذارم تعصب، بهم دست میده. و از خدا میخوام که مقابل چشم هزاران نفر بنده ی خدا، شرمنده نشم و همون اجرایی باشم که لایق دیدگان مردممون هست.
پ.ن: یه وقتایی با خودم میگم بیخیال اجرا بشمو خونه نشین بشم. ولی فقط یه وقتایی.
با توجه به سرعت وحشتناک پیشرفت جهان مجازی، این روزها شاهد کسب و کارهای بسیاری هستیم که همگی از طریق نت و بصورت آنلاین و دورکاری انجام می شوند. دیگر نیاز نیست برای پرداخت قبوض یا برداشتن وجه از حساب بانکی، از خانه خارج شویم. حتی خریدهایمان هم آنلاین و اینترنتی شده است.
از تماس تصویری گرفته تا رزرو هتل یا اتوبوس یا حتی سفارش غذا،همه این کارها با یک تیکِ آسان، به راحتی امکان پذیر شده است.پس کسب درآمد از راه نوشتن،زیاد هم چیز عجیب و غریبی به نظر نمی رسد.
شاید بارها در تیتر بالای سایت های معتبر چشمتان به عناوینی مانند "همکاری با ما"، "استخدام" و. خورده باشد. اگر وارد این بخش ها شوید می بینید که صاحب سایت اعلام کرده که به یک شخص فرینلسر(مثلا محتوا نویس، برنامه نویس،مقاله نویس،گرافیست،سئوکار،ویراستار،تایپر،ویدئو ساز و.) نیازمندیم. و برای هر یک از نیازمندی هایش یک فرم استخدامی یا ثبت نام قرار داده باشد.
دقیقا اینجاست که باید با توجه به مهارت و توانایی هایتان یکی از فرم های مربوطه را پر کرده و منتظر تماس صاحب سایت یا شرکت باشید. چند روز بعد موبایلتان زنگ خواهد خورد و بعد از مشخص کردن دستمزدتان، شروع به تولیدمحتوای مربوط به آن سایت خواهید کرد.
در خود ایران، سایت های بسیاری مانند هم سوالی،شتاب مارکتینگ، داستانت، پارسکدرز، نوین، الو محتوا، گراف تیم، کپی فای، انجام میدم، نورساب، پونیشا و. هستند که سالانه چندین نویسنده ی ماهر را در سایت خود به عنوان یک فریلنسر (کسی که بدون اینکه به شرکت یا سازمانی متعهد شود، فعالیت حرفه ای و تخصصی خود را شروع کند) آن هم با مزایا و حقوق مناسب، استخدام می کنند.
نویسنده این حق را دارد که بر روی مطالبش قیمت گذاری کند. به فرض مثال شخصی برای نوشتن یک مقاله ی 700کلمه ای، 7000تومان می گیرد. یا برای هر کلمه تنها 3تومان. این دامنه ها متفاوت می باشند و بسته به سختی کار و زمان هر پروژه و کیفیت کار هر فرد، دارای فراز و نشیب هایی هستند.
از میان سایت های خارجی نیز می توان به work-zilla، qcomment، Amazon، clickbank، aticlix، freelancer.com و. اشاره کرد. نویسنده ها می توانند در تمام این سایت ها عضو شوند و کتاب، مقاله، داستان، محتواهای اختصاصی و مطالب خود را هرچه که باشد، با دلار، به فروش بگذارند!
البته برای کار با سایت های خارجی، بهتر است قدری به زبان انگلیسی تسلط داشته باشید. چون نوشته های انگلیسی را زودتر می توانید وارد بازار خرید و فروش کنید. و اینکه برای گفتگو با پشتیبان و راهنمای سایت ها باید حداقل بتوانید درحد یک صفحه به زبان انگلیسی صحبت کرده و تایپ کنید.
فکرش را بکنید! اگر هرماه برای 3-4 شرکت محتوانویسی کنید و درآمد حاصل از هر شرکت یا سایت 2میلیون تومان باشد، ماهانه نزدیک 7،8میلیون تومان درآمد خواهید داشت و حتی بیشتر!
خلاصه فارغ از نویسندگی در سایت، شما می توانید از طریق محتوانویسی وبلاگ و وبسایت خودتان هم درآمدزایی کنید.حتما می پرسید چطور؟ اصلا کار سختی نیست. کافیست در عرض 5دقیقه یک وبلاگ ساده در سامانه های وبلاگدهی معتبر ایران (مانند بلاگفا، بیان بلاگ، رز بلاگ، بلاگ اسکای و.) راه اندازی کنید! سپس شروع به انتشار مطالبتان کنید.
فرقی نمی کند موضوع مقاله هایتان چه باشد. فقط یادتان بماند که تعداد کلمات هر پستی که منتشر می کنید، بین 700-900 کلمه یا حتی بیشتر از این باشد. چرا که پست های کم محتوا، به سختی در سیستم های گوگل نمایش داده می شوند.
هدف بالا بردن تعداد بازدیدکننده هاست! پس اگر این روند را ادامه دهید گوگل صفحه ی شما را رتبه بندی خواهد کرد و خواهید دید که بازدیدهای شما از ماهی25نفر به روزی25000نفر تغییر یافته است.
بعد از آن دیگر با خیالی آسوده می توانید پیشنهاد سایت ها و شرکت ها و افراد متخصص را قبول کنید و همچنین در وبلاگ یا وبسایتتان فروشگاه آنلاین کتاب و مقاله یا هرچیز دلخواهی برپا کنید و در گوشه وب خود لینک و بنرهای تبلیغاتی قرار دهید و برای خود درگاه پرداخت باز کنید.بدین ترتیب کسب و کار آنلاین و اینترنتی شما وسعت می یابد.تا جایی که به درآمدهای میلیونی و حتی میلیاردی دست پیدا می کنید. به امید آن روز.
نویسنده: هانیه مهدوی کیا
بعد از حدود چندین سال نویسندگی و ترانه سرایی و ویراستاری و چاپ کتاب،تصمیم گرفتم گوشه ای از تجربیاتم رو در اختیارتون قرار بدم.احتمالا قلم خوبی داری اما اطرافیان بهت میگن دست از نوشتن برداری چون برات آب و نون نمیشه!
پس بهتره به همون اطرافیانت بری بگی که اتفاقا نویسندگی هم آب میشه هم نون! چرا؟ الان میگم بهت!
من از 10سالگی یا احتمالا از 9 سالگی حرفه ی نوشتن رو دنبال کردم. البته اون دوران سطح قلمم خیلی ابتدایی و کودکانه بود! مثل خیلی از دست به قلم های بیکار کشورمون،اون روزا همه بهم می خندیدن و می گفتن تو یه دیوونه ای. راستش تمام کارو بارم نوشتن بود.
تا اینکه کم کم سطح هنری خودم رو بالا بردم! حتما میخوای بدونی چطوری؟ وقتی توی مدرسه خانوم مدیر بهمون میگفت که کدوم یک از شماها میخواد کتابدار مدرسه بشه،تنها کسی که دستشو به نشانه ی اعلام آمادگی بالا می برد،فقط من بودم و لا غیر!
حالا کاری با کتابدار شدن ندارم، شما چه کتابدار بشید چه عضو کتابخونه، باید بیش از صدها جلد کتاب مطالعه کنین. باید در هر حوزه ای یه اطلاعات سطحی داشته باشین. و صد البته این معرفت، تنها با ساعتها مطالعه به دست میاد! توی یکی از مصاحبه های پارسال هم گفته بودم که نویسنده ها برای خبره شدن در این راه،باید بخوانند بخوانند بخوانند، و بعد بنویسند! دقت کردین؟ بحث مطالعه خیلی مهمه که متاسفانه در عصر21 به کمترین حد خودش رسیده!
بهتره از بحث اصلی خارج نشیم! پس نکته اول شد مطالعه!
و نکته دوم نیاز روز!باید بدونین که جامعه به چی نیاز داره و بیشتر روی چه اموری اداره میشه! بنظر من یک نویسنده،زمانی موفق میشه که بدونه مردم از یک نویسنده به عنوان صاحب محتوای کتاب، چی میخوان! باید مخاطبان خودش رو بشناسه! باید بدونه که چرا و برای چه کسانی می نویسه.
فرض کنین در یک داستان کودکانه، از ت های روز و کنگره های وزرا و سفارت کشورها بنویسید.این دسته از کتابها نه تنها فاقد ارزش بلکه اصلا لیاقت خوانده شدن ندارند! و تنها به درد قفسه کتابِ خود نویسنده می خورند!
یک نویسنده ی باهوش،آن است که سوژه های جذابی خلق کند. هرچه موضوع کتاب،متن یا داستان شما هیجان انگیزتر باشد، خواننده را بیشتر به سمت خواندن سوق می دهد. اگر ایده های خاصی برای جلد کتابتان یا محتوای متن یا تصاویر داستانتان دارید، حتما آن را عملی کنید! وگرنه ممکن است این ایده به ذهن نویسنده ای دورتر از مکان زندگی شما برسد و آن را روی کارش پیاده کند!
ایده باید جزء به جزء محتوا را در بر بگیرد. به فرض مثال نویسنده ای که فقط روی پاراگراف یا صفحه ی اول داستانش خلاقیت به خرج داده، زیاد جای به به و چه چه ندارد! شما باید طوری کلمات را کنار هم پیاده کنید، که پایان داستان یا متنتان برای مخاطب،قابل حدس و تشخیص نباشد!
ایده پردازی زیاد هم سخت نیست! نویسنده ی کتاب هری پاتر اعتراف کرده که سوژه ی این کتاب چند جلدی، زمانی به ذهنم آمد که در ایستگاه برون شهری، منتظر رسیدن قطار بودم. و این انتظار بیشتر از 5-10دقیقه طول نکشید!
یکی از ترفندهای نویسندگی،ساده نویسی است! باور کنید کلمات قلمبه سلمبه ی شما،فقط ذهن ها را خسته خواهد کرد و کاربردی جز پیچیدگی و ابهام نخواهد داشت. هرچه متن ساده و روان باشد،خواننده بهتر قلم شما را درک خواهد کرد.
همچنین یک نویسنده ی خوب و ماهر، باید بداند که در کدام قسمت، از کاربرد طنز بهره بگیرد و یا در کدام بخش باید رسمی و اداری بنویسد.
متاسفانه اکثر نویسندگان ایرانی،و حتی نویسندگان خارج کشور،قبل از اینکه متن هایشان را به جایی ارسال یا در جایی ثبت کنند، آن را روی یک برگ چرک نویس نوشته و سپس پاکنویس می کنند! این یک خطر جدی برای دوستان اهل قلم است! شما باید آنقدر قلمتان را پرورش دهید که (مثل من) نیازی به پاکنویسی نداشته باشید!
البته تاجایی که یادم می آید،هرگز متن هایم را پاکنویسی نکرده ام چون هیچ اعتقادی به این کار ندارم.
4)شروع کنید!
وقتش رسیده که قلم در دست بگیرید و درباره موضوعی که خیلی به آن علاقه مند هستید (مانند نویسندگی،بازیگری،سینما،طبیعت،باران و.) یک مقاله ی 400کلمه ای بنویسید! اصلا استرس نداشته باشید! تنها کسی که خواننده ی نوشته هایتان خواهد بود، خود شما هستید. پس دلیلی برای اضطراب و نگرانی وجود ندارد. اگر نوشته تان احساسی و عاطفی است، سعی کنید در هر پاراگراف حداقل از دو سه آرایه ادبی استفاده کنید تا به شیوایی و رسایی نوشته تان بیفزاید.
جاهایی را که فکر می کنید باید بعدا متنی به آن اضافه کنید،علامت گذاری کنید. و جاهایی که احساس می کنید متن کسل کننده می شود، با یک ضرب المثل یا یک جمله ی طنز یا سرزبانی(معروف) شور و هیجان اولیه را به مخاطبتان بازگردانید.
در آخر می توانید اینطور فکر کنید که شما یک استاد ادبیات خیلی نکته بین و سخت گیر هستید و شروع به اصلاح متن کنید. بعد از اصلاح، بگذارید چند روز بگذرد.سپس به سراغ نوشته تان بروید و از نگاه یک خواننده، متن را بازخوانی کنید. تبریک می گویم! شما یک نویسنده ی ماهر شده اید. از این لحظه می توانید به موضوعات قوی تر و پرمخاطب تر بیندیشید. در آینده ای نه چندان دور حتما درمورد کسب درآمد از راه نویسندگی مطالبی برایتان آماده خواهم کرد. با Hani home همراه باشید!
نویسنده: هانیه مهدوی کیا
بعد از حدود 13 روز ، دوباره مفتخر شدم که 13آبان، در یک شب به یاد ماندنی، دقایقی خدمتتون باشم در برنامه ی گئجه لرِِِ شبکه ی استانی سهند
پ.ن1: اون شب به شدت دچار سرماخوردگی و به قول خودم، پاییز زدگی شده بودم. همش توو خودم بودم. شاید از لحن صحبت هام و لبخندهای کم جونم بیننده ها هم از کسالتم بویی بردن که حالا بگذریم. ان شاالله هفته های بعد، دوشنبه های بعد بهتر از هربار به روی صحنه بیام.
پ.ن2: روز به روز که میگذره بیشتر از قبل به خودم می بالم که این افتخار بهم داده شده که در کنار یک استاد دانشگاه و معاون دلسوز و جلوتر از اون یک مجری لایق، اجرا کنم. آقای رنجبر میتونن به عنوان یک انسان عالم و موفق در کار و زندگی، الگویی برای من باشن. پیشنهاد میکنم هر شب برنامه ما رو دنبال کنین و برای هرچه بهتر و زیباتر شدن برناممون به ما از طریق پل های ارتباطی موجود در سایت gejalar.ir و همچنین صفحه مجازیمون gejalarsahand نظرات و ایده هاتون رو ارسال کنین.
.تصاویری از اجرای دیشب من در کنار آقای رنجبر.
برنامه ی "گئجه لر"
هر شب ساعت 21:00
از شبکه ی استانی سهند
تهیه کننده: کمال پول فرج
مجریان دوشنبه ها: اکبر رنجبر- هانیه مهدوی کیا
البته آقای رنجبر مجریِ هر شبِ این برنامه هستن و ما فعلا شاگردی می کنیم!
پ.ن1 : شک ندارم لحظاتی رو که کنار همکارانم در برنامه ی "گئجه لر" سپری می کنم رو با هیچ چیزی توی این دنیا عوض نخواهم کرد.
پ.ن2 : امسال تغییرات قشنگی توی برناممون ایجاد شده که سریال مَحَم (محل حل مشکلات) یکی از اون تغییراته! این سریال، هر شب، 10دقیقه از تایم برنامه رو به خودش اختصاص میده. همچنین در 6 بخش یعنی: مجریگری، گویندگی، بازیگری، استندآپ کمدی، گزارشگری ورزشی و خوانندگی، مسابقه داریم که میتونید از طریق سایت gejalar.ir به صورت آنلاین فرم ثبت نام رو پر کنید. دوستتون دارم!
به نام خالق آفاق و ذائقه ی حیاتی که سرآغاز زندگانیست.
کریم النفس فطرت است و رقیق القلبِ طینت.
بارالها! در چنته ی دلهامان،انقلابی طوفانی به پاست.
و من این را خوب می دانم که تنها پژواک حضور تو،
برای طمانینه ی این ساحل پر هیاهو، کافی ست!
جاده های معرفت، همگی به تو ختم می شوند.
آسیمه سر از بلوای عرش و ارض، روانه ی کوی تو می شوم.
و چه زیباست تسبیحی که از زینتِ دلربایی تو
به رشته ی تحریر درآمده باشد.
با تو هرآن می توان به غزوه ی سرگردانی رفت.
می شود قدم در دشت ها نهاد و تبسم طبیعت را به تماشا نشست.
تو را حمد می گویم. چنان پروانه که بهار را. چنان مرداب که دریا را.
چنان کویر که باران را. و چنان کودک که مادر را.
مهربانا! تمام من، آفرینش توست.
بدان گنجینه ی زبان،مادام العمر فراّش تو خواهد ماند.
دستان بنده ای را که هر شب پرسه نشین قلمروِ توست،
نفسی رها مکن.
" پژواک "
اثری از هانیه مهدوی کیا
در دستِ تألیف.
درباره این سایت